چرا بشر قادر نیست بی‌نهایت عالم هستی را درک کند؟

زمانی به ما می‌گفتند که هر عددی حتی 1 تقسیم بر صفر می‌شود بی‌نهایت. این البته یک نظریه قدیمی است. ریاضیات جدید این را قبول ندارد، زیرا بی‌نهایت غیرقابل تعریف است. اعداد نه‌تنها به‌صورت صحیح یا اینتجر به بی‌نهایت می‌روند بلکه به‌صورت منفی و کسری هم همین‌طور. عالم هستی نیز در تمام ابعاد فضا و مکان و احتمالاً زمان به بی‌نهایت می‌رود چنین بی‌نهایتی در ابعاد فیزیکی نیز غیرقابل تعریف است. دلیل غیرقابل تعریف بودن بی‌نهایت این است که ذهن انسان قابلیت درک مفهوم بی‌نهایت را ندارد خصوصاً در ابعاد فیزیکی و به‌ویژه جهان هستی. اما چرا؟.
ابتدا بهتر است سؤالی مانند “وسعت جهان چقدر است؟ و یا فضا و کائنات تا کجا می‌رود” را در نظر بگیریم. البته در اینجا منظور از جهان و یا عالم هستی فقط عالم هستی قابل رصد نیست بلکه ماورای آن است که تاکنون علم فضا فیزیک با تلسکوپ فضایی هابل رصد کرده است
شاید یکی از دلایلی که بشر پاسخی برای این سؤال ندارد این است که خود سؤال به‌نوعی اشتباه یا حتی غلط است این سؤال فقط بر روی زمین و در اذهان بشر قابل‌درک است نه در مقیاس عالم هستی. این سؤال یک سؤال زمینی است و هنگامی‌که سؤالی از حقیقت به دور باشد جوابی برای آن وجود ندارد. این سؤال که عالم هستی به چه اندازه است در محدودیت ذهن ماست که واقعیت‌های فیزیکی را آن‌طور که حواس پنج‌گانه ما تجربه کرده و می‌کند مطرح می‌کند. نمی‌توان سؤالی در عالم هستی را با محدودیت‌های زمینی پاسخ داد. ذهن ما بر طبق این حواس هنگامی‌که به بزرگی فیزیکی یک شی‌ء می‌اندیشد درواقع انتظار دارد که ابعاد و یا مرزهای فیزیکی آن شی را بشناسد و آن‌ها را اندازه‌گیری کند اما عالم هستی و پدیده بی‌نهایت آن چطور می‌تواند دارای مرزی یا حدودی باشد و اگر هم به فرض دارای مرزی می‌بود جنس آن مرز از چیست و ورای آن مرز چه وجود دارد. اینجاست که انسان مجدداً رشته افکار خود را از دست می‌دهد و عالم هستی با لبخندی به پشت او می‌زند و می‌گوید خودت را خسته نکن

تاکنون چند نظریه در رابطه به وسعت عالم هستی ارائه شده که یکی از آن‌ها به‌صورت یک سیستم باز بی‌نهایت است و یا یک سیستم بسته. سیستم بسته را طوری باید در نظر گرفت که اگر از یک نقطه آن در یک خط راست شروع به حرکت کنیم درنهایت به همان نقطه شروع خواهیم رسید درست مانند شروع و پایان حرکت بر روی کره زمین. بهر حال هر دو سیستم فوق به‌اجبار از وجود ابعاد بیشتری از سه بُعد فضا و یک بُعد زمان حکایت دارد ابعادی که به‌طور معمول از حواس انسان در زندگی تکاملی او پنهان مانده است. ابعادی که یا آن‌قدر از ما دور هستند که آن را حس نمی‌کنیم و یا آن‌قدر به ما نزدیک که آن‌ها را نمی‌بینیم. به‌هرحال این ویژگی شگفت‌انگیز عالم هستی ورای درک و قدرت هوشمندی بشر است. گویی که جهان هستی تمایلی ندارد که اسرار خود را بر انسان رمزگشایی کند. از طرفی هرقدر علم در مقیاس ماکروسکوپی، فضا فیزیک و تلسکوپ‌های فضایی و رادیوئی پیش می‌رود بر وسعت جهان هستی نیز افزوده می‌شود و در بی‌نهایت به بی‌نهایت می‌رود و هرقدر علم بشر در مقیاس میکروسکوپی یعنی فیزیک کوانتوم پیشرفت می‌کند ذرات کوچک‌تری در ذرات بنیادی اتم یعنی پروتون نوترون الکترون، کوارتزها و اخیراً رشته‌های نخی یا استرینگ کشف می‌شود و اینکه هنوز علم نتوانسته به ته اتم دست رسی پیدا کند گویای این حقیقت است عالم هستی در مقیاس میکروسکوپی نیز به بی‌نهایت می‌رود.

 

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست اندر پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من

حال چرا عالم هستی اسرار خود را بر انسان نمی‌گشاید شاید به خاطر این است که به انسان بدبین است. فراموش نکنیم که او گذاشت بشر اتم را بشکافد تا استفاده بهینه آن در راستای بهبود زندگی انسان فرار گیرد اما بشر از آن سلاحی مرگبار ساخت، دو بار آن را بکار برد و اکنون ساخت و نگهداری انبوهی از آن سلاح‌ها تمامیت سیاره را مورد تهدید قرار می‌دهد.

Please follow and like us: